جدول جو
جدول جو

معنی رستخیز شدن - جستجوی لغت در جدول جو

رستخیز شدن(تَ دَ / دِ شُ دَ)
غوغا شدن. شور و ولوله برپا گشتن. هنگامه بپا شدن. قیامت شدن:
داد از آن سلطان که هرجا خیمۀ بیداد زد
رستخیزی شد که از خاک شهیدان ناله خاست.
شانی مشهدی (از ارمغان آصفی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ کَ دَ)
فریاد و داد کردن. هنگامه کردن:
همی بود زینگونه او اشک ریز
همی کرد بر خویشتن رستخیز.
شمسی (یوسف و زلیخا).
و رجوع به رستخیز برآوردن و رستخیز برانگیختن و رستخیز شود
لغت نامه دهخدا